انتخابات و نقش مخالفان درون و بیرون

مصاحبه با تلاش آنلاین آوريل ٢٠٠٩‏‏


تلاش
ـ چند هفته‌ای هنوز به برگزاری انتخابات رياست جمهوری باقی است. شايد از نظر زمانی چند هفته چندان طولانی نباشد، اما با توجه به التهاب و کشاکش درونی جناح‌ها و دسته‌یندی‌های مختلف رژيم، هنوز تا بازی نهائی ممکن است تغييراتی، از جمله تغيير در کانديداها، پيش آيد. شما بارها در نوشته‌ها و گفته‌های خود روی اين نکته تکيه کرده‌ايد که انتخابات در ايران بی‌اهميت و شرکت مردم در آن بی‌معنا نيست. آيا اهميت و معنائی که مورد نظرتان است، به اين که چه کسی انتخاب شود، بستگی دارد يا به ميزان شرکت مردم و تعداد آرائی که به صندوق ريخته می‌شوند؟

همايون ـ از هنگامی که نام و گرایش فکری نامزدان ریاست جمهوری چنان جایگاهی یافت که نظر توده رای‌دهنده را به خود گرفت هر دو ملاحظه اهمیت داشته‌اند. از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶/ ۱۹۹۷ زیر تاثیر عوامل بیرونی و به ویژه درونی، انتخابات در جمهوری اسلامی معنائی پیدا کرد که دامن رژیم را گرفته است و رها نمی‌کند. از سوئی حساسیت سران رژیم به در‌صد شرکت‌کنندگان بیشتر شده و از سوئی نظر رای‌دهندگان به نامزد‌های انتخاباتی گاه به حدود تعیین کننده رسیده است ــ مانند انتخابات ریاست جمهوری همان سال. اهمیت نسبی این دو عامل بستگی به اوضاع و احوال دارد. از ۱٨ تیر که جنبش دوم خرداد سقوط آزاد خود را آغاز کرد، برای عموم مردم شمار رای‌دهندگان معنای سیاسی بالا‌تری داشته است. مردم نظر خود را با رای ندادن، ابراز و آمار‌های رژیم را کم‌اعتبار‌تر کرده‌اند. این بار انتخابات اساسا بر گرد احمدی نژاد می‌گردد. آنها که رای خواهند داد بیشتر برای جلوگیری از او خواهد بود. در نتیجه نام نامزد انتخاباتی است که بیشترین اهمیت را یافته است. موضوع برای اکثریت کسانی که رای خواهند داد این نیست که رژیم چه بهره‌برداری از شمار رای‌دهندگان خواهد کرد؛ موضوع این است که این خرابکاری همه سویه چهار سال دیگر ادامه داشته باشد یا نه.


تلاش ـ در چند انتخابات گذشته رژيم برای نشان دادن مشروعيت خود به تعداد آرای بالای ۶۰ در‌صد نياز داشت و به هر صورتی آن را تأمين نمود. تضمين بقای حکومت اسلامی نيز هدف همه جناح‌های حاضر در حکومت است. پس اين همه کشمکش درونی برای چيست؟ چه کسی در برابر چه کسی قرار دارد؟

همايون ـ این بار نیز بسیجیان ایثار‌گر با آمادگی برای چند بار رای دادن و خود را بجای مردگان گذاشتن (با چند میلیون شناسنامه‌های مردگان که در دست دارند) نخواهند گذاشت آمار پائین بیفتد. ولی کشمکش انتخاباتی جدی است. رژیم اسلامی یک دیکتاتوری توتالیتر یکدست نیست که هر چه رهبر (مانند کره شمالی) یا گروه کوچک رهبری (مانند چین یا سوریه) بخواهد بشود. مراکز قدرتی هستند که با هم سخت در رقابت‌اند به ویژه سپاه پاسداران و آخوند‌های نسل اول رهبری انقلاب که خامنه‌ای ناگزیر از بازی کردن میان آنهاست. فرماندهان پاسداران در احمدی نژاد "آدم" خود را دارند که هرچه می‌خواهند به آنها می‌دهد. آخوند‌های رهبری کسی را می‌خواهند که احمدی نژاد را شکست بدهد ولی مانند خاتمی به نیرو‌های دیگری در جامعه میدان ندهد. آنها به نظر می‌رسد در موسوی که از پستوی بیست ساله بیرون کشیده شده است "آدم" خود را یافته‌اند.

خود این که کسی را بیابند که بتواند احمدی نژاد را شکست دهد ــ و این موضوعی است که پیوسته در گفته‌ها و نوشته‌ها تکرار می‌شود معنای این انتخابات را می‌رساند. با همه فرمایشی بودن انتخابات، هیچ چیز قطعی نیست.


تلاش ـ آيا اين انتخابات دارای موضوع و مشکلی محوری است که سياست‌ها و روش‌های مختلف احتمالی کانديداها بتواند در حل آن يا پيچيده‌تر شدن آن تأثير داشته باشد؟

همايون ـ مانند همه رژیم‌هائی که در بحران می‌افتند در جمهوری اسلامی نیز هر مدعی قدرتی چاره‌جوئی‌های خود را دارد. مسئله محوری این انتخابات بیرون آوردن رژیم اسلامی از دو بحران عمده‌ای است که احمدی نژاد به هر دو دامن زد: بحران اقتصادی و بحران اتمی ــ در واقع رابطه با امریکا. مردم با حکومت گرفتاری‌های دیگری هم دارند ولی در محافل بالای رژیم این دو مسئله را دارای اهمیت حیاتی می‌دانند و یک نبرد سیاسی واقعی بر سر راه‌حل‌ها در‌گرفته است.


تلاش ـ اميد به آمدن کانديدائی که از عهده کنار زدن احمدی نژاد برآيد و قدرت و اختيار حل بحران بين‌المللی ايران را داشته باشد، که از زاويه حفظ امنيت ملی به انتخابات می‌نگرد، مسئله حفظ رژيم و ياری دادن به بقا و تأمين پايه‌های مشروعيت آن را پیش می‌آورد. نظر شما در اين باره چيست؟

همايون ـ مردمی که تن به چنین حکومتی می‌دهند می‌باید یکی شدن سرنوشت خود را با آن بپذیرند. ما هر چه بخواهیم، این جمهوری اسلامی است که بر سرتاسر هستی‌مان به درجاتی تاثیر می‌گذارد. از جمله نگهداری کشور‌مان که حکومت‌ش به دست چنین عناصری است. ما نمی‌توانیم ویرانی ایران را به بهای از میان رفتن رژیم اسلامی بخواهیم. مشروعیت و ماندگاری رژیم در برابر نگهداری ایران یکپارچه اهمیتی ندارد. جمهوری اسلامی مشکل وجودی دارد و هر چه بشود، دست کم در صورت آخوندی و ایدئولوژیک خود محکوم به فناست. نگهداری ایران به عنوان یک کشور یک ملت در هر شرایطی مسلم نیست. ما باید اولویت‌های خود را بشناسیم.


تلاش ـ هدف ديگر از شرکت در انتخابات دامن زدن هر چه بيشتر به بحران درونی رژيم و جدال قدرت ميان اصلاح‌طلبان و اصول‌گرايان و در نتيجه آن سست‌تر شدن پايه رهبری و ولی فقيه است. نگاهی که اميدوار است بند سختگيري‌ها و سرکوب هم تا حدودی سست شود و راه تدريجی قدرت‌گيری نهادهای مدنی و مبارزات اجتماعی را هموار کند. در برابر اين انتظار، بر روی واقعيت‌های سرکوب، ارعاب دائمی از سوی رژيم انگشت گذاشته می‌شود و اين که ادامه جدال درونی حکومت خطر توقف کارها و نظام اداره کشور و افزايش ناامنی‌های درونی را در بر دارد که بی‌ترديد مخاطرات خود را دارد. به عبارت ديگر بحران از وجود خود رژيم برمی‌خيزد. آمدن اين يا آن جناح فرقی در اصل قضيه ندارد.

همايون ـ همه این‌ها درست است. در جمهوری اسلامی هیچ دگرگونی ژرفی نمی‌توان انتظار داشت. اما درجات و کمیت‌ها نیز اهمیت خود را دارند. برای ما در بیرون چنین نیست، ولی برای مردم در ایران چند در‌صد تورم بالا‌تر یا پائین‌تر فرق می‌کند. افزایش کشمکش‌های درونی رژیم و توقف کار‌ها مخاطرات خود را دارد ولی نه به آن اندازه که موجودیت ما را تهدید کند. از سوی دیگر مبارزه با رژیمی درمانده و پاره پاره از درون، آسان‌تر است و به مردم فرصت‌های بیشتری می‌دهد. انتخابات پیشین ریاست جمهوری نشان داد که اثر آمدن این یا آن جناح تا ویرانی یادگار‌های تاریخی ما نیز می‌کشد.


تلاش ـ نگاه ديگر، شرکت در انتخابات، دادن کانديدای مستقل و طرح خواست‌هائی است که از ظرفيت ساختار سياسی و قانونی حکومت اسلامی خارج است. مهم‌ترين نکته نهفته در چنين نظری، از دست ننهادن ابزار انتخابات و طرح خواست انتخابات آزاد و رعايت حقوق مردم است. به نظر نمی‌رسد، چنين تلاش‌هائی تأثيری در روند کنترل شده انتخابات داشته باشد؟ تأثير آن کجاست؟

همايون ـ در بیرون چنین تاکتیک‌های بی‌اثری تنها به درد کسانی می‌خورد که می‌خواهند مشغول باشد و کاری بکنند. در درون نیز هیچ سودمندی در معرفی کاندیدائی که در میان هزاران تن دیگر رد خواهد شد نمی‌توان یافت. مردمی که سه چهار هزار نفر‌شان خود را نامزد ریاست جمهوری می‌کنند، از دختر هژده نوزده ساله که برنامه‌اش هر چه خدا بخواهد است تا جاهل سر گذر که تنها چند آیه قرآن بلد شده، مبارزه درست را نیز مبتذل کرده‌اند. در نظام انتخاباتی جمهوری اسلامی اگر قصد بهره‌برداری به منظور رعایت حقوق مردم باشد تنها راه، بازی کردن از درون سیستم است، که به کار مبارزان درون می‌آید و بازی ما نیست.


تلاش ـ شما به همان ميزان که در داخل شرکت مردم را بی‌اهميت نمی‌دانيد، شرکت «ما» را در اين انتخابات بی‌معنا می‌ناميد. نخست اين که منظور از اين «ما» چه کسانی هستند؟ بعد هم چنين موضعی تناقض گيج‌کننده و بلاتکليفی در عمل را با خود آورد.

همايون ـ منظور از ما در اینجا بیرونیان است. شرکت ما در انتخابات به معنای این است که گریختگان از رژیم در برابر کنسولگری‌های جمهوری اسلامی برای رای دادن صف بکشند یا در شهر‌های اروپا و امریکا نامزدی‌شان را اعلام کنند. در همه‌پرسی قانون اساسی جمهوری اسلامی در ۱۳۵٨/ ۱۹۷۹ چنان صحنه‌های مایه شرمساری اجتماع ایرانی و شگفتی مردم کشور‌های میزبان به فراوانی دیده شد. در انتخابات دوازده ساله گذشته نیز ایرانیان فراوانی در بیرون رای داده‌اند و لابد برای آزادی و حقوق مردم مبارزه می‌کنند. اعلام پشتیبانی از کاندیدا‌های ریاست جمهوری نیز از بیرون معنی ندارد مگر آنکه با رای دادن و تکرار آن صحنه‌ها همراه باشد.

من تناقض و اشکالی در تفاوت گذاشتن میان استراتژی مشخص و سرگردانی هر روزه در میان تاکتیک‌های نسنجیده نمی‌بینم.


تلاش ـ به نظر می‌رسد تفکيک رفتاری نيروهای بيرون و درون يکی از پايه‌های فکری موضع فوق است و اين که تبعيديان خارج امکان آزادی و فراغت از «پويش قدرت» را که در ذات هر انتخاباتی است، برای خود حفظ کنند. اما به نظر می‌رسد اين ديدگاه شما در بيرون در اقليت محض است. شايد به اين دليل که اولاً چنين تفکيکی ديگر چندان واقعی نيست يا کمتر کسانی حاضر به چنين تفکيکی هستند. دوم، عنصر و هسته مبارزاتی آن با رژيم اسلامی و کانون‌های آن از نظر سياسی و فرهنگی روشن نيست و ديگر اين که، تصويری که از نيروهای درون می‌دهد بيشتر حکايت از لاعلاجی آنها می‌کند تا تصوری که خود آنها از مبارزه برای آزادی و حقوق بشر و روش‌هائی که برگزيده‌اند (از جمله شرکت در انتخابات) دارند؟

همايون ـ در چهل سال گذشته در اقلیت بودن مزیتی بوده است که هیچ شتابی در بیرون آمدن از آن ندارم. اتفاقا امروز خود را در بیشتر زمینه‌های اساسی، در اکثریت (همان اقلیت آن زمان‌ها) می‌بینم. تبعیدیان همین بس که به تبعید، به دور افتادن و به عامل سنی و نسلی بنگرند.

۱ ــ هیچ تفکیکی واقعی‌تر از جدا کردن دو گروه نیست، نخست آنها که در بیرون، هر چه هم بخواهند، دست‌شان به قدرت در ایران نمی‌رسد؛ دوم کسانی که هر روز میان دادگاه انقلاب و زندان اوین در رفت و آمدند و گاه و بیگاه لاشه‌شان را به خانواده‌ها‌شان تحویل می‌دهند. گروه اول بهتر است از این توهم بیرون بیاید که مردم در ایران رنج می‌کشند تا فرش قرمز زیر پای این سروران بیندازند. در سی ساله گذشته پویش قدرت در بیرون بیش از لکه‌دار کردن‌ها و بر سر و روی یکدیگر کوبیدن‌ها نبوده است، و از دست دادن هواداران و دلسرد کردن مبارزان. همین بس که امروز را با همین چند سال پیش مقایسه کنند.

۲ ــ مبارزه سیاسی و فرهنگی با جمهوری اسلامی ربطی به پویش قدرت ندارد و بسیار کسان هستند که بی چشمداشت، آنچه از دست‌شان بر می‌آید می‌کنند. نکته اینجاست که تشنگان قدرت و آنها که پیوسته می‌پرسند برای من چه دارد کم‌اثر‌ترین مبارزان بوده‌اند. بحران اعتماد لحظه‌ای رها‌شان نمی‌کند.

۳ ــ شرکت کردن یا نکردن در انتخابات حق مردم است که بنا‌بر اوضاع و احوال تصمیم بگیرند و صرفنظر از اعلامیه‌های ما تصمیم می‌گیرند. تاکید من بر تفاوت گذاشتن میان درون و بیرون است به گونه‌ای که بیشترین بهره از ظرفیت هر کدام در مبارزه گرفته شود. انتخابات بازی ما نیست ولی میدان آنها هست ــ هر وقت تشخیص دهند.


تلاش ـ آقای همایون با سپاس از شما.

 تلاش آنلاین آوريل ٢٠٠٩‏‏
www.d-homayoun.info

نسخه قابل چاپ اين مطلب را برای دوستان خود •ای ميل• کنيد فهرست صفحه نخست