جبهه مخالفی از یک ائتلاف نیرومند در پیش است

مصاحبه با تلاش آنلاین ژوئيه ٢٠٠٩‏‏


تلاش
ـ دولت‌ها به ويژه دولت‌های غربی با حساسيت و افکار عمومی جهان با علاقمندی اخبار ايران را دنبال می‌کنند و به سهم خود تا کنون از هيچگونه حمايتی از جنش درون ايران که عنوان «جنبش سبز آزادی» برای آن به تدريج در حال جاافتادن است، خودداری نکرده‌اند. سيل اعلام‌ همبستگی‌های گسترده از سوی نهادها و جامعه‌های مدنی و مدافع حقوق و آزادی انسان‌ها با مبارزات درونی مردم ايران، پيام‌ها و اقداماتی مدافعانه از سوی روشنفکران و سرآمدان علمی و فرهنگی، دانشگاه‌يان، روزنامه‌نگاران، هنرمندان و... از سراسر جهان بدون توقف جاری است. سه شنبه بيست و يکم ژوئيه هم از سوی سازمان عفو بين‌الملل روز همبستگی با مردم ايران اعلام شد. اين حمايت گسترده را چگونه توضيح می‌دهيد؟ آيا احساس يگانگی با مضمون اين جنبش است يا کمک به بستن دست و بال رژیمی که سال‌هاست اسباب مزاحمت در عرصه بین‌المللی بوده است ــ مثلا در مسئله اتمی؟

همايون ـ حکومت‌های غربی و سازمان‌های مدنی همواره از جنبش‌های مردمی به درجات گوناگون پشتیبانی می‌کنند ــ بیشتر به علت گرایش طبیعی فرهنگی و احساس همرنگی. کدام دمکراسی است که از جوشش آزادیخواهانه مردمی در بند به نشاط نیاید و همدلی نکند؟ برمه یا میانمار در عرصه بین‌المللی حضور چندانی ندارد با این‌همه آنگ سان سوچی و جنبش آزادیخواهانه‌اش در طول سالیان دراز از سوی دمکراسی‌های غربی فراموش نشده است. اما این بار واکنش‌ها در برابر رویداد‌های ایران حال و هوای دیگری دارد. مردم ما با انقلاب سی سال پیش خود و تصوری که به جهانیان دادند سطح انتظار دیگران را بیش از اندازه پائین آورده بودند. "جنبش سبز" که هم بسیار رنگ خوبی است و هم می‌باید آن را در کلام و در معنی زنده نگهداشت دنیا را شگفت‌زده کرد. بسیاری از ایرانیان را نیز به خود‌شان این گمان نبود. من خود بار‌ها از سوی هم‌میهنان به بیماری خوش بینی متهم شده‌ام. ناگهان ملتی که تصور می‌شد تن در داده است و از آن بد‌تر، پذیرفته است چنان برخاست که همه به یاد مردم ویژه‌ای که ما هستیم (ویژه و نه برتر، که کم و کاستی‌ها‌مان نیز داستانی است) و فرهنگ یگانه ایران افتادند و شکاف ژرفی که میان مردمی با چنین فرهنگ والا و حکومتی چنین فرومایه هست. اما الحق در هر جای جهان مردم این‌همه دلیری و هوشمندی و پختگی از خود نشان دهند مایه شگفتی خواهد بود.

به عنوان نمونه بخش‌هائی را از مقاله مارتین ای میس رمان‌نویس بریتانیائی که پدرش کینگزلی نیز رمان‌نویس خوب و بسیار مشهوری بود در گاردین می‌آورم تا نگویند همه‌اش "ملت خود‌ستائی" می‌کنم:
    "ایران یکی از ارجمند‌ترین تمدن‌ها بر روی زمین است؛ چین در برابرش همچون جوانکی جلوه می‌کند و امریکا پسرکی در آستانه بلوغ... این شاید افسونگر‌ترین جنبه زندگی ایرانی باشد که مردمان‌ش نه تنها به زیارت مزار شهیدان بلکه مزار شاعران خود نیز می‌روند ... سی سال سرکوب روان در هم آمیخته ایرانی (به گفته‌ای میس ایران و اسلام، تخت جمشید و قم ) ــ که به آزادی و روا‌داری، به عشق و زندگی و هنر، به اسلام و به مدرنیته آری می‌گوید ــ انرژی و دلیری رویداد‌های ژوئن (خرداد) را فراهم کرد و همراه آن کشتن زشت و وحشتناک ندا سلطان را آورد."
آن مردمی که در ایران امواج دد منشی رژیم آخوندی-جمکرانی را ایستاده‌اند، خوب است بدانند که جهانیان چگونه به آنان می‌نگرند، تا احیانا نومیدی در دل‌هاشان راه نیابد. همان فرهنگ (و تاریخ) که نویسنده بریتانیائی با چنین احترام از آن یاد می‌کند پابرجائی و دوام این پیکار را نیز فراهم خواهد کرد. ما از این رژیم بر خواهیم آمد.

دولت های غربی طبعا از تغییر حکومت در ایران چشم میانه‌روی بیشتر دارند. می‌توان انتظار داشت که اگر حکومت تازه ای در راه باشد بجای ماجراجوئی‌های پر هزینه خارجی به گشودن مسائل داخلی اولویت خواهد داد. حتی در مسئله اتمی نیز با همه تعهد به دنبال کردن برنامه کنونی احتمال بیشتر دارد که در پی کاهش بحران باشد.


تلاش ـ سخنان روز جمعه علی اکبر هاشمی رفسنجانی، در اکثر رسانه‌های ايرانی و خارجی بازتابی بسيار مثبت يافت. کمتر کسی پيش‌بينی می‌کرد که وی صريح سخن بگويد. اما همه سخنان او را در جهت تقويت مردم و معترضين دانستند. ارزيابی شما از نقش تازه او چيست؟

همايون ـ رفسنجانی که مانند شریف امامی تر دامن "همان رفسنجانی بیست روز پیش" است برای زندگی خود می‌جنگد. احمدی نژاد در مناظره مشهورش خط و نشان هراس‌آور را برای او کشید. اگر جلو احمدی نژاد گرفته نشود آینده خانواده رفسنجانی تیره و تار خواهد بود. ولی او نگران جمهوری اسلامی نیز هست و شاید اندکی به اندیشه ایران نیز بیفتد. او به درستی خامنه‌ای را مایه اصلی ویرانی همه کار‌ها می‌داند و بازی پیچیده‌ای را پیش گرفته است که بر سرنوشت ملی اثر خواهد گذاشت. از سوئی می‌خواهد شاهین ترازوی موازنه تازه نیرو‌ها باشد و هم جلو پیروزی جنبش جامعه شهروندی را بگیرد که به معنی پایان جمهوری اسلامی خواهد بود، هم احمدی نژاد را بر سر جای‌ش بنشاند که در غیر آن صورت همه قدرت حکومتی را به سپاه خواهد سپرد، هم قدرت خامنه ای را محدود سازد و اگر شد در فرصتی دیگر تا برکناری‌ش برود. متحدان او عناصر گوناگون طیفی هستند که جنبش را می‌سازند یا در حال حاضر از آن پشتیبانی می‌کنند، و رهبران مذهبی هستند که بر آینده خود و آینده دین به حق بیمناک شده‌اند. در برابر، او با دشمنانی روبروست که نشان داده‌اند تا کجا‌ها می‌توانند سقوط کنند. اگر رفسنجانی بتواند نیروی رهبران بزرگ مذهبی را پشت استراتژی خود ــ دادن کمترینه امتیازات به مردم، واداشتن خامنه‌ای به تقسیم قدرت با خود او و متحدان‌ش ــ گرد آورد بخت آن را دارد که به همه مقاصد‌ش برسد.


تلاش ـ سخنان خامنه‌ای در حضور سران سه قوه و همچنين سران نهادهای حاميش و دولتی‌ها نشان می‌دهد که سانتی متری هم عقب نخواهند نشست. از دستگيری‌ها و سرکوب و تهديد سران معترضين هيچ کوتاه نيامده‌اند. آيا در اين صف بندی‌هائی که هرچه می‌گذرد سخت‌تر می‌شود، می‌توان انتظار سازش داشت؟

همايون ـ به نظر می‌رسد کار از سازش گذشته است. اختلافات بسیار جدی است و هیچ‌کس نمی‌تواند به دیگری اعتماد کند. همه سناریو‌ها برای رژیم گران تمام خوهد شد. خامنه‌ای و احمدی نژاد امیدوارند با ادامه سرکوبگری خاموش و تاکتیک فرسایشی، نیرو‌های مخالف را بی‌اثر سازند ولی این فرسایش دامن خود آنها را نیز خواهد گرفت. حکومت آینده احمدی نژاد از هم‌اکنون فلج شده است. از هر جا نغمه‌های مخالف به گوش می‌رسد. آسیبی که به "مشروعیت" به معنی اقتدار خامنه‌ای و احمدی نژاد خورده بیش از این‌هاست. مبارزه مدنی نیز نخواهد ایستاد. همه این‌ها دست جناح مخالف خامنه‌ای را نیرومند‌تر و انگیزه‌اش را برای امتیاز دادن کمتر خواهد کرد.

در نبود یک ضرب شصت نظامی، روند چند قطبی شدن حکومت اسلامی سرعت خواهد گرفت و مردم فرصت‌های بیشتر به دست خواهند آورد. در بیرون نیز دمکراسی‌های غربی، اگر مبارزان در ایران دست بر ندارند، بر فشار‌های خود خواهند افزود ــ و البته مسئله حساس بمب اتمی جمهوری اسلامی نیز هست که می‌تواند همه چیز را برهم ریزد.


تلاش ـ از شکاف و جبهه‌گيری عناصر درون يک حکومت، همواره با عنوان جنگ قدرت ياد می‌شود. حضور رفسنجانی، موسوی يا خاتمی در يک سو و خامنه‌ای و احمدی نژاد در سوی ديگر، رودرروئی احزابی چون مشارکت و مجاهدين انقلاب اسلامی با شخصی‌پوشان ايدئولوژيک ـ پادگانی در سوی ديگر، جبهه وسيع‌تر روحانيون مخالف احمدی نژاد و در رأس آنها آيت‌الله منتظری و چند روحانی ديگر که سال‌هاست از حکومت کنار کشيده‌اند در يک طرف و شورای نگهبان و آخوندهائی مانند مصباح يزدی و...در طرف ديگر، همه نشانه جدال قدرت است. این جنگ آیا فقط برای کسب هرچه بيشتر قدرت و انحصاری کردن آن و بيرون راندن رقباست؟
آیا هنوز می‌توان گفت که دعوای جناحی است و ربطی به مردم ندارد؟

همايون ـ جنگ البته بر سر قدرت است و زمینه آن را نیز مردم با جنبش شگرف خود آماده کرده‌اند. یک گروه می‌کوشد مردم را حذف کند و جن دمکراسی را به قول یکی از امام جمعه‌های نادان به شیشه برگرداند. گروه دیگر می‌کوشد برای نگهداری موقعیت ممتاز خود با مردم همسو شود و از آنها بهره گیرد. دعوا جناحی است ولی مردم در هر مرحله آن تاثیر می‌کنند. دست درکاران رژیم ناگزیرند در هر حرکت خود گوشه چشمی به جنبش مدنی داشته باشند که یک نیروی سیاسی شده است ــ چه برای جلوگیری و چه برای برخورداری از پشتیبانی آن. جنبش ۲۲ خرداد دینامیسم تازه‌ای به سیاست در ایران داده است که راه را بر امکانات تازه و همه گونه ائتلاف‌ها و همکاری‌های کوتاه و دراز مدت می‌گشاید. کانون مخالفت تازه‌ای بر می‌آید که شباهتی به مناقشه خانوادگی اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان ندارد و بر یک عنصر نیرومند مردمی نیز می‌تواند تکیه کند ــ اگر در مسیر آن قرار گیرد. این کانون تازه هنوز شکل سازمانی خود را با توجه به غیر ممکن بودن هر فعالیت رسمی نیافته است و به ناچار می‌باید غیر متمرکز باشد و شبکه‌سازی تکنولوژی نوین را بجای سازماندهی سنتی بگذارد. اما مخالفان فراوان و روز افزون خامنه‌ای و احمدی نژاد از هم‌اکنون می‌توانند به نیروی تازه‌ای پشت‌گرم باشند که ربطی به دسته‌بندی‌های همیشگی و آشنای رژیم اسلامی ندارد. حکومت آینده احمدی نژاد جز در شرایط حکومت تمام عیار نظامی با هیچ درجه سرکوب نخواهد توانست جبهه مخالفی را که یک سرش در خود نظام و ارگان‌های آن است و سر دیگرش در جامعه مدنی ایران، از میان ببرد.

نماز جمعه رفسنجانی گوشه‌ای از منظره تازه سیاسی ایران را نشان داد: سیاستگران بی‌اعتباری که بار دیگر می‌توانند نقش کلیدی داشته باشند زیرا نیرو‌های خواهان دگرگونی‌های پردامنه آماده‌اند به آنها فرصت دهند. نیرو‌های جامعه مدنی که می‌توانند از عناصری پاک بیگانه از خود به درجاتی پشتیبانی کنند. هر دو طرف از یکدیگر بهره می‌گیرند و در برابر دشمنان نیرومند به هم نیاز دارند. بی‌اعتمادی بجای آنها به یکدیگر کمتر از مخالفت‌شان با خامنه‌ای نیست و یکی از دو طرف همواره آماده است دیگری را ابزار معامله با هم‌پالکی‌های دیرین خود در رژیم سازد. اما مگر سیاست در شرایط غیر انقلابی بجز این است؟

 تلاش آنلاین ژوئيه ٢٠٠٩‏‏
www.d-homayoun.info

نسخه قابل چاپ اين مطلب را برای دوستان خود •ای ميل• کنيد فهرست صفحه نخست